معنی ثنا گفتن - جستجوی لغت در جدول جو
ثنا گفتن
ثَنا گُفتَن
مدح گفتن، ستایش کردن
مدح گفتن، ستایش کردن
تصویر ثنا گفتن
فرهنگ فارسی عمید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر صلا گفتن
صلا گفتن
صَلا گُفتَن
آواز دادن مردم را برای طعام خوردن یا انجام دادن کاری، خواندن و دعوت کردن به چیزی یا امری، صلا دادن، صلا زدن، صلا در دادن
آواز دادن مردم را برای طعام خوردن یا انجام دادن کاری، خواندن و دعوت کردن به چیزی یا امری، صلا دادن، صلا زدن، صلا در دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر وا گفتن
وا گفتن
وا گُفتَن
باز گفتن، دوباره گفتن، بازگو کردن
باز گفتن، دوباره گفتن، بازگو کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر ثناگفتن
ثناگفتن
مدح گفتن ستایش کردن
مدح گفتن ستایش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خطا گفتن
خطا گفتن
نادرست گفتن ناروا گفتن
نادرست گفتن ناروا گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پند گفتن
پند گفتن
اندرز دادن نصیحت کردن وعظ کردن مناصحت تذکیر تذکره نصح
اندرز دادن نصیحت کردن وعظ کردن مناصحت تذکیر تذکره نصح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر صلا گفتن
صلا گفتن
آواز دادن برای طعام و جز آن دعوت کردن
آواز دادن برای طعام و جز آن دعوت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر هجا گفتن
هجا گفتن
بد گفتن نکوهش کردن
بد گفتن نکوهش کردن
فرهنگ لغت هوشیار